- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مصائب ورود اهل بیت علیهم السلام به شام
وقـتـی رسیـد قـافـلـه در مجـلس یـزید بـالا گـرفـت قـائـلـه در مـجـلـس یزید اشک سر بُریده در آمد که پـا گذاشت زیـنـب میـان سـلـسـله در مجلس یزید |
مصائب ورود اهل بیت علیهم السلام به شام
نگاهش را به چشمت دوخت زینب ز چشمان تو صبر آمـوخت زیـنب به لب های تو میزد چـوب، بوسه به پیش چـشم تو میسـوخت زینب |
مدح و مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها در شام
زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت اهل عالم را ز کار خویش حیران کرد و رفت از زمین کـربـلا تا کـوفه و شام خـراب هر کجا بنهاد پا فتحی نمایان کرد و رفت |
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در مجلس یزید
یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من |
مصائب ورود اهل بیت علیهم السلام به شام
گر شمیم غم و محنت به مشام آمده است شـادی و هـلهلـه از مردم شام آمده است هـمـره قـافـلـۀ عـتـرت یـاسـیـن تـا شـام بر سـر نـیـزه سـر پـاک امـام آمده است |
مصائب ورود اهل بیت علیهم السلام به شام
گشته سرتاسر چراغانی تمام شهر شام من ندانم عـید قـربان است یا عید صیام مرد و زن، پیر و جوان، در وجد و شادی و طرب عترتی را اشک غم در چشم و خون دل به کام |
مصائب ورود اهل بیت علیهم السلام به شام
نه روز عید صیام و نه عید قربان است چه روی داده که شام این همه چراغان است زنـان شـام همه مـیزنند و میرقـصنـد به هر که مینگرم سخت شاد و خندان است |
مصائب ورود اهل بیت علیهم السلام به شام
شهر آبـستن یک فاجـعۀ سنگـین است دامن عرش حق از خون جگر رنگین است شهر آذین شده، امروز چه در سر دارد آه، ایـنـجـا چـقــدر کُـفـر، بــرادر دارد |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سر برادر
دلم گرفته و جانم ز زندگی سیر است هوای شام چرا اینـقـدر نفس گـیراست لباس عـید به تن کـردهانـد مـردم شـام فضای شهر چراغان و غرق تزویر است |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سر برادر
دل میبـرد ز من نـظـر آسمـانیات قـربـان این هـمـه اثـر آسـمـانـیات خورشید من به نیزه تو تنها نماندهای دارد هـوای تـو قـمــر آسـمـانـیات |
اهل بیت علیهم السلام در مجلس یزید
چشمها بود و سرِ زادۀ زهرا در طشت زخمها بود و دل زینب کبری در طشت خیزران بود و لب قاری قرآن، یعنی: خونِ لعلِ لب و دندان ثـنایا در طشت |
مصائب ورود اهل بیت علیهم السلام به شام
خـدا بـخـیـر کـنـد بــاز ازدحــام شــده زمان روضۀ جانـسوز شهـر شام شده تـمام شـهـر برای نـظاره جـمع شـدنـد عـذاب حضرت زینب نگـاه عـام شده |
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در مجلس یزید
کنار طشت طلاست فاطمه مهمان من چوب مزن ای یزید! بر لب و دندان من با چه دلی میزنی بر لب من خیزران کـز هـمه دل میبـرد نغـمـۀ قـرآن من |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در مجلس یزید
این چوب خیزران چه بهائی است دست تو این است انتقام تو و ناز شصت تو؟ ای نا نجیب قافـله را بستهای طناب این خـوی ظالمانه دلیل شکـست تو |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از شام
روز ما در شامتان جز شام ظلمانی نبود ای زنان شهرِ شام این رسم مهمانی نبود جشن و شادی پیش جمعی داغدار و دل غمین این ستم بالله روا در حق نصرانی نبود |
زبانحال امام سجاد علیه السلام
من بر این ماه که بر نیزه نشسته، پـسرم پاره پــاره شده همچون لب بابا جگــرم من جگــر پــاره آن بــزم شــرابــم والله خیزران رنگ گرفت از لب زخـم پدرم |
زبانحال امام سجاد علیه السلام در شهر شام
طایـر وحی ام و گـردیده جدا بال و پرم زخم ها مانده ز هر زخم زبان بر جگرم منـم آن یـار سـفـر کـرده که تا شـام بود سـر پـاک شـهـدا بر سر نـی هـمسـفـرم |
زبانحال امام سجاد علیه السلام در شهر شام
به لب آه و به دل خون و به لب اشک بصر دارم شدم چون شمع سوزان آب و آتش بر جگر دارم دلم خون شد، نخندید ای زنان شام بر اشکم که هم داغ برادر دیده، هـم داغ پدر دارم |
زبانحال امام سجاد علیه السلام در شهر شام
ای سهل در این کوچه ها بال و پرم سوخت از سـوز درد تـازیـانه پـیـکـرم سـوخت ازبسکه خاکستر به رویم ریخت دشمن عمامـه را بردار که موی سرم سـوخت |
ترسیم حالات اهل بیت در شام
اسـرار نـهـان را سر بـازار كـشیـدنـد آتـش به دل عـتـرت اطـهـار كـشـیدند دروازۀ ساعات كه در شأن حرم نیست نامـوس خـدا را سـوی انـظار كشیدند |